تاریخ : چهار شنبه 19 اسفند 1394
نویسنده : mah_s_l_a

گوشه تا گوشه ی صحرا بخواب و نهراس

گرگ ها خاطرشان هست اهوی منی

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 24 بهمن 1394
نویسنده : mah_s_l_a


من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند

و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ،

من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ،

حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ،

اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ،

از بلد نبودن خیلی کارهای دخترانه و ظریف !!مثلأ فکر کن بلد نباشی جوری خط چشم بکشی که به صورتت بیاید ،

فقط محض تنوع یک خط کج بیندازی پشت چشمت و ریملت را جوری بزنی که مژه هایت بهم بچسبد و حوصله نداشته باشی جدایشان کنی !!

مدام ماسک های جور واجور  روی صورتت نگذاری و نگران ریزش مژه و ابروهایت نباشی !
اسم عطرهای مارک و برند های مختلف را بلد نباشی و عطر ساده ی قدیمی ات را بزنی و عین خیالت هم نباشد !!
راستی یک چیز مهمتر هم وجود دارد ، اینکه بلد نباشی غذایت را اضافه بیاوری و نصفه نیمه رهایش کنی ...!
اصلأ شاید یکی از ویژگی های بارز معشوقه های خوب باکلاس بودن باشد ،

اینکه خاکی نباشند و لباس های اتو کشیده و روشن بپوشند ، آرام صحبت کنند ، آرام بخندند !

وقتی آفتاب افتاد توی چشمشان عینک بزنند و بعد که آفتاب رفت عینک را بگذارند روی موهای مرتب و صافشان !!
نه مثل من که آفتاب را برای روشن تر شدن رنگ چشمانم دوست دارم و

عینک های آفتابی أم گوشه ی خانه خاک میخورد مثل انگشترها

و دستبند های مانده در صندوقچه ی کوچکم!
من معشوقه ی خوبی نیستم چون حرف های عاشقانه أم کم و کسری زیاد دارد

و خیلی چیزها همیشه کنج گلویم قایم میشود که شیشه ی خاص بودنم نشکند !
اصلأ خوب یا بد چه فرقی میکند ، خاصیت آدمها همین است ، بعضی ها بلد هستند معشوقه باشند بعضی ها نه !!

اما نابلد ها ، هم خصوصیات مخصوص خودشان را دارند ، ذوق کودکانه و بیخیالی ،

خنده های از ته دل و گریه های سریع...سورپرایزهای کوچک و بدون دلیل ،

گاهی هم پرخاشگری های از سر دلتنگی و غم .نابلد ها رفتارهای عجیبی دارند !
.....
من  معشوقه ی خوبی نیستم اما یک نفر
من را با تمام نابلدی هایم
خیلی دوست دارد ... خیلی !!❤️

نازنین_عابدین_پور


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : یک شنبه 11 بهمن 1394
نویسنده : mah_s_l_a

من خسته ام از اینکه هر روز فقط باشم ..........

از اینکه عده ای سیب های یک درخت را به تاراج ببرند ولی من هنوز سیب سرخ بالای درخت را حتی بو هم نکرده ام.........

باور نمیکنید دستانم رو بو کنید......

بوی سیب نمیدهد......

بوی نم دارد.....

نم باران دیروز است


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : یک شنبه 11 بهمن 1394
نویسنده : mah_s_l_a

می دانم بانو...

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﺟﻠﻮﯼ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯽ؛
ﺭﮊ ﻟﺐ،
ﮐﻤﯽ ﻋﻄﺮ
ﻭ ....
ﮐﻤﯽ  نیش خند ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩت.....!!

ﺑﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﻘﺎﺏ ﻣﯿﺪﻭﺯﯼ ..
ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻧﮕﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﯽ
ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﯼ؛
ﻭ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﯾﺰﯼ!

ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ
ﮐﻪ هیچ کس شک نمیکند

 " خسته ترین " ﺯﻥ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ.....


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : یک شنبه 11 بهمن 1394
نویسنده : mah_s_l_a

من اگر مرد بودم

نبودنت را غروبهای زمستان

سیگار میکشیدم.......

و نبودنت دود میشد

و مینشست روی بخار شیشه های قهوا خانه ....

و بعد تکیه میدادم به صندلی

و چشمانم را میبستم....

و انگشتانم را

دور استکان کمر باریک چای حلقه میکردم .......

که بیشتر از یادم بروی .....

نامرد اگر بودم

نبودنت را

تا حالا فراموش باید کرده باشم....

مرد نیستم اما

نامرد هم نیستم

زنم

و نبودنت

پیراهنم شده.....

پنجه ای محکم بر گلویم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 9 بهمن 1394
نویسنده : mah_s_l_a

آدمها و ساعتها

به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم. به ساعت نگاه کردم.

شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام.

خوابیدم. وقتی پاشدم. هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود.

سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم.

آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت. مرتب، همیشگی.

آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی. بودنشان برایت بی اهمیت می شود.

همینطور بی ادعا می چرخند.

بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود. 

بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست.

قدر این آدم ها را باید بدانیم،
 قبل از شش و بیست دقیقه...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 9 بهمن 1394
نویسنده : mah_s_l_a

این زمستان
گویا
غم پنهان  دارد


که در این موعد سرد


عوض برف
 به چشمش
نم باران  دارد .....


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : پنج شنبه 24 دی 1394
نویسنده : mah_s_l_a

آرامشی میخواهم

خلوتی میخواهم...

تو باشی و من

در کنار هم

تو سکوت کنی و

من گوش کنم

و من آرام بگویم *دوستت دارم*

و تو گوش کنی

و آرام بگویی: من بیشتر...

بودنت را دوست دارم

آنگاه که مرا به آغوشت سفت

 میفشاری... و وادارم میکنی

که به هیچکس فکر نکنم..

لبخند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : سه شنبه 8 دی 1394
نویسنده : mah_s_l_a

گاهی قشنگترین جمله دنیا میتونه

توی سه کلمه خلاصه شه

:

نترس....من باهاتم

:)


|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 73
|
مجموع امتیاز : 73
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : سه شنبه 8 دی 1394
نویسنده : mah_s_l_a

دستم نمیرسد که بچینم تورا ولی

بالا بلند من تو کمی قد خمیده کن

الهه هادینا


|
امتیاز مطلب : 831
|
تعداد امتیازدهندگان : 288
|
مجموع امتیاز : 288
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : سه شنبه 8 دی 1394
نویسنده : mah_s_l_a

زن ها هر چقدر هم که کوچک باشند

اما مادرند و پناه مردها

حتی دختر کوچولوها هم پناه باباهاشون هستن

:)


|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 76
|
مجموع امتیاز : 76
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 13 آذر 1394
نویسنده : mah_s_l_a

با دلخوری به خدا گفتم...
درب آرزوهایم را قفل کردی...
کلید را هم پیش خودت نگه داشتی...
لبخندی زد و جواب داد...
.
.
.
.
همه عشقم این است که به هوای این کلید هم شده...
گاهی...
به من سر می زنی...


|
امتیاز مطلب : 95
|
تعداد امتیازدهندگان : 71
|
مجموع امتیاز : 71
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
نویسنده : mah_s_l_a

وقتی دلم از سنگ میشه

دیگه نرم نمیشه

اونوقته که درگیر غرورم میشی

متاسفم

بهترینم

امیدوارم بهترین بمونی عزیزدلم


|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 58
|
مجموع امتیاز : 58
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 11 مهر 1394
نویسنده : mah_s_l_a

hamin alan

delam eshghamo mikhad

kojast


|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 62
|
مجموع امتیاز : 62
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : دو شنبه 23 شهريور 1394
نویسنده : mah_s_l_a

"آدمها همدیگر را پیدا می کنند...
از فاصله های خیلی دور، از تهِ نسبت های نداشته...
انگار جایی نوشته بود که این ها باید کنار هم باشند!!
می شوند همدم ، می شوند دوست ، مى شوند رفيق،
اصلا می شوند جانِ شیرین..!!
درست می نشینند روی تاقچۀ دلِت...
حرفهایشان یک جورِ خوبی دلنشین است،
دل برای خنده هاشان ضعف می رود؛
اصلا بودنشان شیرین است !!!!
وقتی هم که نیستند،
هی همدیگر را مرور می کنند و مُدام گوش به زنگ آمدن هم هستند......!!!!!
خدا این آدمها را نگیرد از آدمها.....❤️


|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : دو شنبه 23 شهريور 1394
نویسنده : mah_s_l_a

لایق تو کسی نیست جز انکه:

تورا انتخاب میکند نه امتحان...

تورا نگاه کند نه اینکه ببیند..

تورا حس کند نه اینکه لمست کند...

تورا بسازد نه اینکه بسوزاند...

تورا بیاراید نه اینکه بیازارد...

تورا بخنداند نه اینکه برنجاند...

تورا دوست بدارد و بدارد و بدارد...

ساده زندگی کن اما ساده عبور نکن...

از دنیایی که تنها یک بار تجربه اش میکنی...

ساده بازگرد اما هرگز برنگرد

به دنیای کسی که به زخم زدن بهت عادت کرده

حتی اگر شاهرگ حیاتت

را در دستانش یافتی...

و به یاد داشته باش:

هیچ کس ارزش شکسته شدن ارزش هایت را ندارد

××گاهی خودت زندگی کن××

_چه گوارا_


|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 58
|
مجموع امتیاز : 58
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : یک شنبه 1 شهريور 1394
نویسنده : mah_s_l_a

ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻟﻬﯽ ﻗﻤﺸﻪ ﺍﯼ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﯽ،
ﺩﻋﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﻭﺩ
ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺩﻋﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﯿﺮﻭﺩ .
ﺩﻋﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺗﻘﺪﯾﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻨﺪ ﻣﯿﺮﻭﺩ .
ﻭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻧﻮﯾﺲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﻘﺪﯾﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ
ﺩﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ .


|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 62
|
مجموع امتیاز : 62
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 31 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

بابام میگه:دختر داشتن خیلی غمناکه چون باید

به شیطونیاش

لوس بودناش

نازکردناش

گریه های یهوییش

خرید کردناش

پخش و پلا بودنش

جیغ زدناش تو خونه

به همه اینا عادت کنی و اخرش بسپاریش به یه غریبه که نمیدونی

میخواد چجوری ازش مراقبت کنه


|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 64
|
مجموع امتیاز : 64
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : پنج شنبه 15 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ
ﮐﺴﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﻻﺑﻼﯼ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﺫﻫﻨﺶ ,ﮔﻤﻢ
ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﭘﺮ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ , ﻣﺮﺍ
ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﺟﺎ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ
ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ
ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﺶ
ﺑﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ.
ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ
ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺘﺮ , ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﻧﺒﻮﺩﺵ ﻣﺤﮏ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ
ﺍﻭ ﮐﺎﺷﻒ ﻣﻨﺴﺖ
ﻧﻪ ﺑﺮ ﻫﻢ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺍﻡ
ﻭ ﻣﻦ , ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺑﻪ ﮐﺸﻒ ﻭ
ﻧﻮﺍﺧﺘﻦ ﻗﻄﻌﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻧﺶ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺮﻭ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ
ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻫﺴﺘﻢ .


|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 60
|
مجموع امتیاز : 60
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : دو شنبه 12 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

خلاصه ای از کتاب "یخی که عاشق خورشید شد‏"‏ اثر رضا موزونی :
زمستان تمام شده و بهار آمده بود؛.
 تکه یخ کنار سنگ بزرگ جای خوبی برای خواب داشت؛.
 از میان شاخه های درخت نوری را دید؛
با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت:

سلام خورشید..‏.من تا الأن دوستی نداشته ام با من دوست می شوی‏? خورشید گفت:‏"سلام‏'اما...‏"
 یخ با نگرانی گفت:‏"اما چی‏?‏‏"‏
خورشید گفت: "تو نباید به من نگاه کنی‏‏‏;
باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم-
اگر من باشم,تو نیستی‏!‏ می میری,می فهمی‏‏"‏
 یخ گفت: ***چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی‏!‏
چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی‏!‏‏!‏‏!‏‏"‏
 روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد؛
یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید؛
از جای یخ جوی کوچکی جاری شده بود-
چند روز بعد از همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید-
هر جا که می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.
*گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است.


|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 2 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

می گویند

قانون است

زن بنشیند

تا مرد نازش را بکشد

زن کم باشد

تا مرد بماند

من اما میگویم:

این قانون ها مفت هم نمی ارزد

این ها اصلا قانون نیست

این ها یک مشت غرورهای ظریف است

که بعضی ها

چاشنی بی مهریشان میکنند

نه جانم...!

مرد و زن ندارد

بع نقطه ی عشق که رسیدی

شورانگیز باش برای

عاشقانه هایت

میان جمع رویش را ببوس

میان مردم فریاد بزن

دوستت دارم

واگر کسی چشم غره ای رفت

دعایش کن

تا عاشق شود

همین


|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 62
|
مجموع امتیاز : 62
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 2 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

اگر قرار باشد خوبی ما وابسته به رفتار دیگران باشد

این دیگر خوبی نیست

بلکه معامله است

میشود پروانه بود و به هرگلی نشست اما بهتر است

مهربون بود و به هر دلی نشست

میگویند هر وقت دلت برای کسی تنگ شد

نگاهش کن

نبود صدایش کن

نشنید

دعایش کن


|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 66
|
مجموع امتیاز : 66
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 2 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

دکتر الهی قمشه ای:

به زندگی فکر کن!ولی برای زندگی غصه نخور

دیدن حقیقت است ولی درست دیدن فضیلت

ادب خرجی ندارد ولی همه چیز را میخرد

با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنیا امدی

مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش

شاید فردایی نباشد

شاید فردایی باشد اما عزیزی نباشد :(


|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 62
|
مجموع امتیاز : 62
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 2 مرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

تکیه گاه که میشوی

فراتر از یک کوه باید باشی

باید باشی هرکجا

حتی در انتهای یک خیابان باران خرده

ز سیل اشکهایش

که بی پناه میشود

و اغوش هیچ رهگذری را

محرم خستگی هایش نمی ماند

ببیند تو را تا قدم هایش را یکی دوتا بردارد

خودش را رها کند میان بازوانت

باید باشی

حتی میان شلوغی های هرروزه

تکیه گاه که می شوی

مرد و زن ندارد باید همه ی دنیا را

از محکم بودنت

برای او بودنت اگاه کنی


|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 59
|
مجموع امتیاز : 59
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : سه شنبه 16 تير 1394
نویسنده : mah_s_l_a

ای کاش یکی بیاید که موقع رفتن نرود...


|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : چهار شنبه 3 تير 1394
نویسنده : mah_s_l_a

گل نازم بگوو بارون بباره

که چشماتو ب یاده من میاره

تماشای تو زیر عطر بارون 

چه با من میکنه امشب دوباره

.

.

.

.

.

.

هروقت دلم میگیره چه با دلیل چه بی دلیل

اینو میخونم برا خودم

بعدش دیگه هیچ کاری ا دستم برنمیاد 

برای خودم

نمیدونم شاید چون بارون رو خیلی دوس دارم میخونم اینو

الانم مث همیشه فقط دو بیت شعر و دیگه هیچ...


|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 9 خرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

گر تن بدهی ...........دل ندهی کار خراب است

چون خوردن نوشابه که در جام شراب است...

گر دل بدهی تن ندهی باز خراب است............

این بار نه جام است و نه نوشابه...شراب است

..فروغ فرخزاد..


|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 57
|
مجموع امتیاز : 57
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 9 خرداد 1397
نویسنده : mah_s_l_a

زبان درازیزبان درازی

 


|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 76
|
مجموع امتیاز : 76
موضوعات مرتبط: tanz.jok.jok+18 , talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 1 خرداد 1394
نویسنده : mah_s_l_a

ارامش محصول تفکر نیست
هنر نیاندیشیدن به انبوه مسائلی است که ارزش فکرکردن ندارد

و حل ان دست خداست
لحظه هایتان ارام
......هیچ چیز مهم تر از ارامشم نیست........


|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 19 ارديبهشت 1394
نویسنده : mah_s_l_a


 
روزهایی که بی تو می گذرد

گرچه با یاد توست ثانیه هاش

آرزو باز میکشد فریاد

در کنار تو می گذشت ایکاش

فریدون مشیری


|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 62
|
مجموع امتیاز : 62
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 19 ارديبهشت 1394
نویسنده : mah_s_l_a


|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : شنبه 19 ارديبهشت 1394
نویسنده : mah_s_l_a


|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 59
|
مجموع امتیاز : 59
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394
نویسنده : mah_s_l_a

 

   
 

 

فریاد

 


مشت می کوبم بر در

پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم،خفقان!

من به تنگ آمده ام،از همه چیز

بگذارید هواری بزنم:

_آی!

با شما هستم!

این درها را باز کنید!

 

من به دنبال فضایی می گردم:

لب بامی،

سر کوهی،

دل صحرایی

که در آنجا نفسی تازه کنم.

آه!

می خواهم فریاد بلندی بکشم

که صدایم به شما هم برسد!

 

من به فریاد،

همانند کسی

که نیازی به تنفس دارد،

مشت می کوبد بر در

پنجه می ساید بر پنجره ها

محتاجم.

 

من هوارم را سر خواهم داد!

چاره درد مرا باید این داد کند

از شما ((_خفته چند_!))

چه کسی می آید با من فریاد کند؟


|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394
نویسنده : mah_s_l_a


|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
...
تاریخ : چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394
نویسنده : mah_s_l_a


|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 60
|
مجموع امتیاز : 60
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : پنج شنبه 13 فروردين 1394
نویسنده : mah_s_l_a

من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه دوست کجاست؟ "

 

فریدون مشیری


|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 58
|
مجموع امتیاز : 58
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : پنج شنبه 13 فروردين 1394
نویسنده : mah_s_l_a

آه
باز این دل سرگشته من
یاد ‌آن قصه شیرین افتاد
بیستون بود و تمنای دو دوست
آزمون بود و تماشای دو عشق
در زمانی که چو کبک
خنده می زد شیرین
تیشه می زد فرهاد
کار شیرین به جهان شور برانگیختن است
عشق در جان کسی ریختن است
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست
رمز شیرینی این قصه کجاست
که نه تنها شیرین
بی نهایت زیباست
آن که آموخت به ما درس محبت می خواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
تب و تابی بودت هر نفسی
به وصالی برسی یا نرسی
سینه بی عشق مباد

فریدون مشیری


|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 58
|
مجموع امتیاز : 58
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : جمعه 7 فروردين 1394
نویسنده : mah_s_l_a

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه ...نه هرگز!
بی تو حتی شب من ماه ندارد
پایِ سست و تنِ فرسوده ام آخِر که به آن کوچه دگر راه ندارد
بی تو یک شب منِ تنها هوسِ کویِ تو کردم
هوسِ مویِ تو و بویِ تو و رویِ تو کردم
سرِ سجاده ی خود تا به سحرگاه نشستم
بند از پای گسستم چشم ها بستم و در خویش شکستم
گله کردم ز نگاهت وان دو چشمانِ سیاهت بوسه ی گاه به گاهت
گله کردم گله کردم به خدایت!
بی تو شب ماه ندارد ابر هم گاه ندارد به سحر راه ندارد در بساط آه ندارد
دلِ سنگی که تو داری به خدا شاه ندارد!
دوش گفتم به خدایت که شب و روز ندارم
که ز دستت نفسم حبس در این سینه و مبهوت نگاه و همه جانم نگران است!
نیمه شب بود و هوا رام.قطره ی اشک خدا پنجره را شست!
چشم ها خیس....پای ها سست.
لرزه افتاد به جانم.تو کجایی؟
نگرانم نکند باد بیاید حالتِ مویِ تو برهم بزند
یا بخرامد در اتاقی که تو خوابی
نکند زوزه ی یک گرگ،
از سرت خواب پراند..
نگرانم نگرانم..
من پر از دغدغه و شب پر از آرامش و محجوب.
من قسم می خورم این بار به آرامشِ این شب،
به سیاهیِ سماوات ،
به کواکب،
به سیارات
حذر از عشق ندانم سفر از پیشِ تو هرگز نتوانم نتوانم!


|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 76
|
مجموع امتیاز : 76
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,
تاریخ : سه شنبه 4 فروردين 1394
نویسنده : mah_s_l_a

فریدون مشیری ؛

عاشقم.....
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی......
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به كسي كينه نگيريد
دل بي كينه قشنگ است
به همه مهر بورزيد
به خدا مهر قشنگ است
دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي
بوسه هم حس قشنگي است
بوسه بر دست پدر
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است
بفشاريد به آغوش عزيزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمي آغوش قشنگ است
نزنيد سنگ به گنجشك
پر گنجشك قشنگ است
پر پروانه ببوسيد
پر پروانه قشنگ است
نسترن را بشناسيد
ياس را لمس كنيد
به خدا لاله قشنگ است
همه جا مست بخنديد
همه جا عشق بورزيد
سينه با عشق قشنگ است
بشناسيد خدا را
هر کجا یاد خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است ...


|
امتیاز مطلب : 95
|
تعداد امتیازدهندگان : 75
|
مجموع امتیاز : 75
موضوعات مرتبط: talkh va shirin , ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید